;

نگارش هشتم -

درس 1 نگارش هشتم

ya dokhtareh:)

نگارش هشتم. درس 1 نگارش هشتم

۱.اهداف دوست داشتنی من ۲. در امان خدا ۳. صدای دریا با این سه تو موضوع انشا بگین (از گوگل نباشه) به همه تاج میدم:)

تبلیغات

جواب ها

جواب معرکه

بارانا احمدی

نگارش هشتم

در امان خدا مردی تهی دست،از خیابانی می گذشت،ناگهان متوجه برق کوچکی،از میان سنگریزه های خیابان شد. سمت سنگریزه ها رفت و آرام،آنها را کنار زد،با دیدن سکه طلا،که از زیبایی برق میزد،چشمان خودش هم شروع به برق زدن کرد. سکه را برداشت و مانند همیشه که رزقی پیدا میکرد، به ساحل رفت. روی شن های ساحل نشست و گفت:خداوندا،از تو بابت روزی امروزم سپاس‌گذارم،ولی من باید زود به خانه ام برگردم،تا حالا حتما مامورین حکومت (گزمه ها)آمده اند و تا مالیات نگیرند از در خانه ام کنار نمی روند،اگه سکه طلا را ببینند،علاوه بر پولی که برای آنها آماده کرده ام،سکه طلا را هم می برند. مرد لب زد:خداوندا،دوست و آشنای قابل اعتمادی هم ندارم،صندوق یا مقفی گاهی هم بیرون از خانه ندارم که سکه طلا را آنجا قایم کنم،در حقیقت هیچ دوستی جز تو ندارم!! مرد سکه طلا را زیر شن ها پنهان کرد،چوپ کوچکی برداشت و روی شن گذاشت تا جای سکه را موقع بازگشت پیدا کند. بعد بلند شد و گفت:سکه ی زیبایم،همینجا باش،در امان خدا.... بعد هم سمت خانه اش به راه افتاد. مردی که از دور شاهد پنهان کردن چیزی،توسط مرد فقیر شد،با کنجکاوی سمت شن های ساحت رفت. سمت چوبِ کوچک که شد،ناگهان دریا طوفانی شد. امواج به صورت غیر طبیعی بالا تر می رفتند. مرد که در بهت این اتفاق ناگهانی به سر می برد،با ترس به امواج نگاه کرد. ناگهان به خودش آمد و چنان دریا طوفانی و آشفته شده بود،که ترسید جانش را از دست بدهد و فورا از ساحل دور شد. کمی بعد دریا بی صدا و آرام شد،چوب کوچک که در دریا معلق شده بود،به خواست خداوند،دوباره توسط موج کوچکی،درست سر جای اولش بازگشت. مرد تهی دست که مالیاتش را پرداخت کرد متوجه همهمه میان مردم شد،سمت آنها رفت و دلیل آشفتگی را پرسید. یکی از مرد ها جواب داد:در کنار ساحل،چنان دریا یکهو آشفته شد،که برادر من از ترس ،زبانش بند آمده است. مرد تهی دست با یاد سکه طلا،خود را به سرعت به ساحل رساند. وقتی ساحل را آرام دید تعجب کرد. تکه چوب جلوی پاهایش بود،شن های آن قسمت را کنار زد و با دیدن سکه گفت:می دانم که آن مرد توهم نزده است و این کار توست؛ای بهترین دوست و لایق ترین معبود...

سوالات مشابه